˙·٠• سمفونی سکوت˙·٠•

/من عاشق تنهاییم//سرگشته شیداییم//دیوانه ی رسواییم/تو هر چه می خواهی بگو

˙·٠• سمفونی سکوت˙·٠•

/من عاشق تنهاییم//سرگشته شیداییم//دیوانه ی رسواییم/تو هر چه می خواهی بگو

خسته ام نازنین...

در این شب های بلند آرزویی دارم...

آرزویی به بلندای یک شب زمستانی...

که تو تا ابد برای من باشی و من

تا انتهای دو دنیا دیوانه ی نگاه تو بمانم...


امشب حس می کنم ابری در پشت چشمان خسته ام پنهان شده...

شاید چون دوباره پناه آورده ام به


هزاران کاش که ذره ذره در دلم می پوسد...

چقدر دلم می خواست سر بگذاری روی شانه هایم

تا برایت لالایی مهتاب بخوانم 

و از تبلور عشقت در رویاهایم بگویم...

کاش می شد امشب نگاه تازه سپیده را

در شب چشمان قشنگت توصیف کنم...

کاش از نظر هرزه ی مردمکان نمی ترسیدم...

کاش این آرزوی داشتننت مرا بر باد ندهد...

کاش...

نمی دانم رویاهایم تا کدامین روز نیامده

در ذهن بی حصارم می شکند...

خسته ام نازنین...

ببخشم اگر امشب مشوش آمدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد